بدون عنوان
سلام عسلکم حدود 3 هفته ای میشه که شما یاد گرفتی چهار دست و پا راه بری و کلی هم فضول شدیا با
همه چیز هم کار داری یکسره هم تو آشپزخونه زیر میزی فدات بشم الاهی خوردنی من.هفته پیشم مریض
شده بودی و کلی مارو ترسوندی تب بالا خیلی بد بودخدارو شکر که خوب شدی زودی 7 دی هم
تولد بابایی بود که به اتفاق مامان جون و بابا جون و شما یه تولد کوچولو واسه بابایی گرفتیم و کلی
چیزای خوشمزه خوردیم شمام با تعجب به شمعا و کیک نگاه میکردی خلاصه شدی نور چشم
مامان بابا البته مامان جونم چند روزه پیش ماست و اصلا دل نمیکنن که برن مام خوشحالیم همش میگه
برم چجوری طاقتم بیاد.خلاصه شیطونک من همه دوست دارن قربونت برممممممممم من
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی