بارمان کوچولوبارمان کوچولو، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 5 روز سن داره

زیباترین هدیه خدا

بدون عنوان

فرشته کوچولویه مامانی تو زیباترین و دوست داشتنی ترین موجود روی زمینی عزیز دلم وقتی تو بغلم میخوابی زیباترین لحظه زندگیمه وقتی اروم سرتو میزاری و میخوابی تو بغلم دوست ندارم این لحظه رو با دنیا عوض کنم .امشب یه شب قشنگی بود 5 امین سالگرد عروسی مامان و بابا امسال اولین سالی بود که 3 نفری این شب قشنگ و جشن کوچولو گرفتیم بابایی یه جعبه شیرینی گرفت و کلی خوشحالم کرد امیدوارم همیشه سالم کنار من و تو باشه بهترین بابای دنیا وقتی بزرگ شدی مطمعنم به داشتن بابای خوبت افتخار میکنی بهترین همسر و پدر دنیا ...
14 مرداد 1393

بدون عنوان

شب بخیر ای آخرین امید من نذار تاریکی تو قلبت بشینه چشاتو به روی شب آروم ببند تا چشای کوچیکت خواب ببینه می دونم خواب ستاره می بینی خنده هات برای من غریبه نیست با مداد نقره ای رو تن من همه آرزوهاتو بنویس تو سرزمین خواب تو بوی تنهایی و غربت نمی آد توی کوچه های سبز اون صدای پای محبت نمی آد فرصت موندن تو شهر خواب کمه چشتو به آسمون گره بزن چشتو بذار تو جاده های شب نشین شب بخیر ای آخرین امید من   ...
28 تير 1393

بدون عنوان

سلام عشق منننننننننن نفس مامانی من قربونت برم یکی یه دونه امروز شما یاد گرفتی با کمک یه بالشت کوچولو بشینی خیلی عجله داری زود بزرگ بشیا نفسمممم اونقدر تلاش میکنی واسه حرف زدن من فدای تو بشم  وقتی باهات حرف میزنیم کلی دست و پا میزنی وذوق میکنی فقط منتظری باهات حرف بزنیم بلند بلند میخندی فدات بشم که شیرین کاریات مارو این همه میخندونه و خوشحال میکنه   ...
22 تير 1393

بدون عنوان

سلام نفسم همه وجودم اونقدر بهت وابسته شدم که خدا میدونه. نمیدونی چجوری زندگیمونو شاد کردی خداو شکر میکنم از این نعمت زیبا امیدوارم این هدیه اسمونی رو خدا قسمت همه کسایی که ارزوی نینی رو دارن بکنه 14 خرداد که تعطیلی بود با یکی یه دونم که شما باشی و خاله ساناز و مامان جون اینا و دختر عمه همه رفتیم شمال و کلی خوش گزشت شمام ماشالا مامانی رو اذیت نکردی الاهی قربونت برم منننننننننننن صبها هم که از خواب بیدار میشی کلی میخندی و حرف میزنی با اینکه خیلی خوابم میاد و خسته ام همین که میخندی و بهم نگاه میکنی انگار دنیا ماله منه الاهی فدات بشم من که با ریشه های مبل حرف میزنی و میخندی میخوام بگیرم بغلم کلی فشارت بدم که البته این ...
26 خرداد 1393

بدون عنوان

سلام فرشته مامانی این روزها خیلی شیطون شدیا خیلی مامانی رو اذیت میکنی   ولی خوب بعضی  وقتها یه شیرین کاریایی میکنی که میخوام بخورمتتتتت الاهی قربونت بشم من کنارت نشستم خوشحال دارم باهات حرف میزنم اونوقت جنابعالی روتو میکنی با تلویزیون حرف میزنی میخندی منم خلاصه خیلی شیطون شدی همش میگی کنارم باشین تنهام نزارین واقعا به هیچ کارم نمیرسم اولین روزی که دیدم عکس العمل داری در مقابل حرف زدن و میخوای جواب بدی جمعه بود که خونه مامان بزرگت بودیم مامان بابایی.19 اردیبهشت بود فدات بشم من چند روز پیش هم اولین بار بود که با کالسکت رفتیم بیرون با بابایی و مامان بزرگ   ...
25 ارديبهشت 1393

بدون عنوان

قشنگم یه چند روزی مریض شده بودی زردی گرفتی بیمارستان بودی الاهی فدات شم کلی گریه کردیم خدارو شکر به خیر گذشت تمام دستات کبود شده بود فدات شم شیطون مامان یه لحظه هم نمیتونم تنهات بزارم یکسره یا شیر میخوای یا باید بخوابونمت مثل الان که با زور تازه خوابوندمت ...
25 فروردين 1393

بدون عنوان

قشنگم خوش اومدی به دنیای ما بالاخره انتظارام تموم شد و گرفتمت تو بغلم واقعا وصف نشدنی ترین احساس زیبایه زندگیه نینی کوچولویه ما 15 فروردین 1393 تو بیمارستان ایرانمهر دنیا اومد البته دکترا و پرستارا میگفتن اولین نینی پسره امسال شاهزاده ما بوده فدات بشم مامانی وزن 3.500 قد 51 سانت تو عکساش یکم تپلی افتاده ولی هنوز کوچولو موچولوهه دیروز هم اولین حمومت بود که مامان بزرگی بردت تمیز و خوشگل شستت عزیزر دلم اینم عکست که حسابی تمیز و مامانی شدی عشقم   ...
19 فروردين 1393